شب عملیات بودحاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت علی برو ببین تیر بارچی که مدام در حال شلیکه رگبار چه ذکری زیر لب میگه که این طور استوار و محکم جلوی تیر و ترکش ایستاده و ترس به دلش راه نمیده علی مسگری با احتیاط خودش به تیر بارچی رساند دید تیر بارچی داره با خودشه زمزمه میکنه درن درن درن (آهنگ پلنگ صورتی) با خنده برگشت به حاج اسماعیل گفت بابا این چه نیرو های تو داری واقعا معرکه اند